'انتهای خیابان هشتم' ساخته علیرضا امینی از جمله این آثار است كه این روزها اكران نسبتا موفقی را پشت سر می گذارد.
فیلمی كه داعیه نقد اجتماعی داشته و با دست گذاشتن روی معضلی بزرگ، به تاثیر عمیق آن روی شخصیت های خود می پردازد.
امینی همراه با 'محمد باغبانی' در مقام نویسندگان فیلمنامه، داستان خود را از جایی آغاز می كنند كه زن و مردی جوان - نیلوفر و بهرام - همراه با دوستان خود برای رهایی برادر 'نیلوفر' از اعدام، بدنبال راهی برای جور كردن صد میلیون تومان هستند.
در واقع آنها به سبك فیلم هایی از جنس آثار 'عباس كیارستمی'، بخشی از قصه را حذف كرده و مخاطب را در چند دقیقه ابتدایی فیلم گیج و سردرگم رها می سازند!
شگرد یاد شده تفاوتی 180 درجه ای با فرم روایی كار داشته و تناسبی با آن ندارد كه همین امر بزرگترین لطمه را به كلیت اثر وارد كرده است.
مشكل بزرگ دیگر فیلمنامه شخصیتی به نام 'سعید' است كه قتلی را در دفاع از ناموس خود(نیلوفر و دوست همراهش) مرتكب شده و حال همه اطرافیان، برای نجات وی به آب و آتش می زنند.
در كل فیلم، هیچگاه 'سعید' نشان داده نمی شود كه البته می تواند ایده قابل قبولی برای فیلمساز تلقی شود، اما نكته ای كه در این میان به فراموشی سپرده شده، آن است كه 'سعید' را از طریق اطرافیان وی بشناسیم.
اما این كار هم انجام نشده و حال با شخصیتی مجهول روبروییم كه همه سینه سپر كردن های دوستانش به عملی بی منطق تبدیل شده و مخاطب برای باور آنها و همذات پنداری با وی با مشكلاتی اساسی مواجه است!
اتفاقی كه در رابطه با 'نیلوفر' - با بازی ترانه علیدوسیتی - و تا حدودی نامزد وی نیفتاده و با شخصیت های محكم و باهویتی روبروییم كه برای رسیدن به مقصود، از هیچ تلاشی فروگذار نمی كنند.
'نیلوفر' كنشمندترین شخصیت فیلم است كه تنش موجود در داستان را به مخاطب منتقل كرده و كار را پیش می برد.
برای مثال می توان به سكانس فوق العاده حضور 'نیلوفر' در بیمارستان برای فروش كلیه اش اشاره كرد كه با وجود برخی اغراق ها، بواسطه پرداخت درست این شخصیت، خوب از كار درآمده است.
در واقع 'نیلوفر' تنها موجودی است كه حس همذات پنداری را در تماشاگران برانگیخته و عمق وجودش را تحت تاثیر قرار می دهد كه اوج آن را در صحنه تحویل گرفتن وسایل 'سعید' و در بغل گرفتن كتانی های برادرش جلوی در زندان مشاهده می كنیم.
'بهرام' - با بازی صابر ابر - نیز با وجود انفعال بیش از اندازه كه گاه آزاردهنده جلوه می كند، مكمل نسبتا خوبی برای 'نیلوفر' است كه استیصال وی برای تماشاگر باورپذیر به نظر می رسد.
در این میان فقط واكنش انفجاری او پس از از دست رفتن 'نیلوفر'، همخوانی چندانی با شخصیت آرام و منفعلش نداشته و اغراق شده به نظر می رسد.
'موسی' - با بازی حامد بهداد - به عنوان ضلع سوم مثلثی كه 'بهرام' و 'نیلوفر' اضلاع دیگر را تشكیل می دهند، شخصیت جذاب و دوست داشتنی ای است كه بیشتر به ضد قهرمان پهلو می زند.
گذشته ای كه علیرضا امینی برای 'موسی' ترسیم كرده، سرشار از ابهام و تناقض است كه پشتوانه محكمی ندارد.
مبارزی كه در رینگ های غیرقانونی مبارزه كرده و بقیه وقت خود را به تربیت اسب می پردازد، فقط تكه هایی از پازل این نقش است كه باقی آن گم شده و مخاطب برای تكمیل آن باید از تخیل خود بهره گیرد!
داشتن یك دختر خردسال و همسری طلاق داده شده كه هیچ سنخیتی با 'موسی' حداقل به لحاظ شمایل ظاهری ندارد، نیز كمك چندانی به معمای این شخصیت نكرده اما در عین حال شخصیتی دوست داشتنی برای تماشاگر است كه در بخش هایی از كار واقعا به داد فیلم رسیده است.
مشكل بزرگ فیلمنامه 'انتهای خیابان هشتم'، علاقه به بازگو كردن چند داستانك در دل یك فیلم صد دقیقه ایست كه بیان برخی آنها قصه را به خطوط قرمز بسیار نزدیك كرده است.
برای مثال می توان به سیاسی بودن پدر بیمار 'نیلوفر' و رفتن 'نیلوفر' به محلی برای حراج گذاشتن دختران جوان اشاره كرد كه علیرضا امینی در هر دو مورد ضعیف عمل كرده و فقط در سطح باقی مانده است.
با این حال فیلم كارگردانی استانداردی دارد كه به خوبی ریتم را حفظ كرده و یكدستی خود را از دست نداده است.
در واقع تنش موجود در فیلمنامه به شكل مطلوبی به تصویر كشیده شده و مخاطب را تا پایان با خود همراه می سازد.
سكانس پایانی فیلم در پمپ بنزین نیز به لحاظ دكوپاژ و تقطیع نماها، عالی از كار درآمده كه به شدت مخاطب خود را شوكه می كند.
علیرضا امینی در انتخاب بازیگران نیز خوب عمل كرده و گروه منسجم و هماهنگی را گردهم آورده است كه در راس آن ترانه علیدوستی قرار دارد.
وی در نقش 'نیلوفر' كاملا از نقش های پیشین خود كه هریك رگه های پررنگی از 'من ترانه 15 ساله دارم' ا با خود داشته، فاصله گرفته و نقش را كاملا از آن خود كرده است.
برای مثال فقط به بازی به شدت بیرونی و پر از تنش او در صحنه بیمارستان و اشك ریختن ها در خلوت، پس از تلاش نافرجام برای جور كردن پول دیه در تاریكی اتاق نگاه كنید.
صابر ابر نیز در نقش 'بهرام'، كندی و رخوت موجود در نقش را به شكل مطلوبی به تصویر كشیده و منفعل بودن را به رخ مخاطب می كشاند كه البته در صحنه پایانی به طغیانی نه چندان باورپذیر ختم شده است.
نقش 'موسی' یكی از بهترین نقش ها برای 'حامد بهدادی' است كه علاقه بسیار به بازی های بیرونی با چاشنی اندكی اغراق دارد.
به همین خاطر نیز بازی بسیار خوبی را از وی در این نقش شاهدیم كه رابطه پدرانه اش با دختر خردسال، بیش از همه لحظات بازی او به دل می نشیند.
'انتهای خیابان هشتم' با وجود همه جنجال های پیرامون اكران آن در یك سال اخیر، یك فیلم متوسط اجتماعی است كه بیشترین لطمه را از فیلمنامه خورده و توجیهاتی از قبیل ممیزی نیز نمی تواند دلیل محكمی برای پوشاندن آن باشد.
فراهنگ ** 9173 ** م.ج ** 1071